تنظیم جلسه طوفان فکری
هدف جلسه طوفان فکری خود را مشخص کنید. شما باید بدانید که امیدوارید از طوفان فکری چه چیزی به دست آورید.
چه امیدوار باشید که یک مدل کسب و کار را روشن کنید، یک ایده یا محصول کسب و کار ارائه دهید یا راه حلی برای نیاز مشتری بیابید،
باید کاملاً در مورد هدف بحث های خود روشن باشید. در نهایت چه چیزی می خواهید داشته باشید؟
یک طرح تجاری تکمیل شده؟ طراحی محصول؟
این هدف را یادداشت کنید و آن را به طور برجسته در فضای طوفان فکری خود قرار دهید تا شما و تیمتان را در مسیر درست نگه دارید.
با یک نقطه شروع بیایید. صرف نظر از اینکه آیا هنوز یک ایده واقعی کسب و کار دارید یا نه، به نقطه شروعی نیاز دارید که سایر ایده های طوفان فکری شما از آنجا سرازیر شوند.
ایدههای کسبوکار کوچک معمولاً بهعنوان چیزی شروع میشوند که مؤسس متوجه آن میشود، مانند نوعی نیاز برآورده نشده در جامعه او یا ایدهای که باید یک فرآیند را بهبود بخشد.
اینها می توانند بینش های ناگهانی یا نتیجه توجه به چیزهای کوچک از طریق سال ها کار در یک صنعت یا حرفه خاص باشد[1].
هر ایده ای که دارید باعث شده مردم را دور هم جمع کنید و یک کسب و کار کوچک بیاندیشید، آن را تعریف کنید و سپس از آنجا به جلو بروید.[2]
همچنین مهم است که به طور واضح و مختصر نقطه شروع یا انگیزه برای جلسه طوفان فکری تعریف شود تا همه بر ورودی و نتیجه یکسان متمرکز شوند.
موفق ترین شرکت ها با ترکیبی از نیاز شناخته شده در بازار و فناوری جدید شروع به کار کردند.
به عنوان مثال، گوگل نیاز افراد به یافتن آسان چیزها را به صورت آنلاین با فناوری جستجوی اختصاصی خود ترکیب کرد. یک مکان شروع خوب می تواند یکی یا هر دوی این دو بخش باشد.
تصمیم بگیرید که از ایده کسب و کار خود چه می خواهید. نقطه شروع شما لزوماً نباید یک ایده قوی برای کسب و کار یا محصول باشد.
در عوض، می تواند یک هدف باشد، مانند کسب درآمد، ایجاد یک محصول منحصر به فرد، یا به دست آوردن سهم بازار. شروع کردن با این کار دشوارتر است، زیرا هیچ راهنمایی برای تصمیم گیری در مورد اینکه کسب و کار آینده شما دقیقاً چه خواهد کرد یا چه خواهد ساخت، ندارید.
با این حال، این نیز امکانات بی حد و حصری را باز می کند. و حتی اگر ایده محکمی دارید، تعیین آنچه از کسب و کار خود می خواهید می تواند در برنامه ریزی بلندمدت به شما کمک کند.[4]
با گروهی از مردم طوفان فکری کنید. افرادی را دعوت نکنید که مانند شما فکر می کنند. طوفان فکری موفق از دیدگاه ها و دیدگاه های مختلف ناشی می شود. به این افراد اجازه دهید نظرات، مشکلات و تجربیات خود را به اشتراک بگذارند.
برای مثال، میتوانید با کارشناسان کسبوکارهای کوچک طوفان فکری کنید یا با یک مربی یا یک رهبر تجاری که به او احترام میگذارید و او را تحسین میکنید، جلسهای ترتیب دهید.
ایده های خود را به متخصص ارائه دهید و از هر بازخوردی استقبال کنید. مایل به شنیدن نظرات مثبت و انتقادات منفی باشید.[5]
قدردانی خود را از همه کسانی که کمک کردند ابراز کنید.
تعداد کمی از مردم به تنهایی طوفان فکری می کنند، پس حتما از تیمی که با شما طوفان فکری کردند تشکر کنید. زمان منبع ارزشمندی است و مردم از کمک و بینش شما قدردانی خواهند کرد.
مکان طوفان فکری خود را تنظیم کنید. محل طوفان فکری شما تقریباً به اندازه تیمی که انتخاب می کنید مهم است.
مطمئن شوید که یک مکان نسبتاً ساکت و بدون مزاحمت های بیرونی یا سر و صدا را انتخاب کنید. سپس، تمام وسایل الکترونیکی را از اتاق خارج کنید،
به جز کامپیوترهایی که برای تحقیق استفاده می شوند. به اعضای تیم دفترچه یادداشت فردی برای نوشتن ایده ها ارائه می دهد. یک تخته سفید، تخته سیاه یا پد بزرگ در یک مکان مرکزی داشته باشید تا ایدههای همه را پیگیری کنید.
پخش موسیقی را برای تقویت تفکر خلاق در نظر بگیرید. سعی کنید از موسیقی کلاسیک بدون کلام استفاده کنید.
نوشیدنی هایی مانند آب یا قهوه برای تیم خود فراهم کنید تا هیدراته و تمرکز داشته باشید.
ممکن است به تیم شما کمک کند تا از منطقه ای که معمولاً ملاقات می کنید، خارج شوند، مانند رفتن به یک استراحتگاه یا به سادگی بیرون رفتن به یک پارک. تغییر محیط اطراف می تواند به شما کمک کند دیدگاه های جدیدی را ببینید و الگوهای فکری خود را تغییر دهید.[6]
در حال توسعه ایده ها
تحقیق در مورد موضوع مرتبط مقالهها را بخوانید، در اینترنت جستجو کنید و ویدیوهایی در مورد موضوعات مرتبط با ایدههای کسبوکار مورد نظرتان تماشا کنید. هرچه اطلاعات بیشتری داشته باشید،
می توانید تصمیمات بهتری بگیرید. همچنین باید به تلاشهای گذشته خود یا هر شخص دیگری برای حل مشکلی که به آن پرداختهاید یا محصولی که روی آن تمرکز کردهاید، رسیدگی کنید. چه کاری را درست انجام دادند؟ کجای تلاش آنها اشتباه شد؟ آوردن این نوع زمینه به بحثهایتان میتواند به شکلدهی ایدههای شما کمک کند.[7]
در مورد صنعتی که امیدوارید وارد آن شوید بیاموزید. به سازمان، بازیگران اصلی و مقررات دولتی مربوطه نگاه کنید.
شما همچنین می توانید با ارتباطات تجاری خود که در این صنعت درگیر هستند تماس بگیرید تا افکار آنها را در مورد جنبه های خاصی از بازار دریافت کنید.[8]
مستقل فکر کنید. از اعضای گروه خود بخواهید ایده را به صورت جداگانه طوفان فکری کنند و سپس یادداشت های خود را در یک پوشه Google Doc یا Dropbox جمع آوری کنند. سپس، از همه بخواهید ایده های دیگران را به صورت جداگانه بررسی کنند و به افکار جدید بیایند. در نهایت، به عنوان یک گروه گرد هم آمده و این ایده های جدید را به اشتراک بگذارید. به این ترتیب، شما با پایه وسیع تری از ایده ها شروع می کنید.[9]
فرضیات بازار را زیر سوال ببرید. بسیاری از استارتآپهای موفق از این جهت که چیز کاملاً جدیدی به بازار ارائه میکنند که در نهایت نحوه عملکرد آن بازار را تغییر میدهد، مخرب هستند. به Uber یا Airbnb فکر کنید که راه حل های جدیدی برای مشکلات رایج ارائه کرده اند. اینها راه حل هایی بودند که هیچ کس مطمئن نبود که در عمل جواب دهد و در برابر وضعیت فعلی بازارهای مربوطه خود ایستادگی می کرد.
برای شروع، سعی کنید نیاز مصرف کننده یا محصول ناقص را در اصل آن تجزیه کنید. چه خدماتی ارائه می شود؟ راه حل های فعلی را نادیده بگیرید تا به راه های خبری فکر کنید که می توان مشکل را حل کرد.
مفروضات فعلی در مورد آن محصول یا خدمات را مستقیماً با نوشتن آنها بررسی کنید. سپس، به راه هایی برای دور زدن این فرضیات یا راه هایی برای جایگزینی آنها فکر کنید.[10]
برخی از شرکتهای موفق جدید به سادگی تغییری در مدل کسبوکار غالب صنایع خود ایجاد میکنند، نه اینکه لزوماً پیشنهادات محصول را تغییر دهند یا نیازی به رسیدگی ندارند. آنقدر روی پیشنهاد خود تمرکز نکنید که مزایای بالقوه یک مدل کسب و کار بهتر را فراموش کنید.[11]
به همه پیشنهادات و ایده ها احترام بگذارید. اگر محدودیت هایی در فرآیند خلاقیت ایجاد شود، طوفان فکری نمی تواند کارساز باشد. با هر ایده ای که توسط هر یک از اعضای ایده طوفان فکری انجام می شود، به همان شیوه برخورد کنید، آن را توسعه دهید و سؤال کنید تا زمانی که غیرعملی تلقی شود یا به فهرست “ایده خوب” برسد. با در نظر گرفتن همه ایده ها، صرف نظر از اینکه چقدر غیرممکن به نظر می رسند، موافقت کنید.
در واقع، ارائه ایده های وحشتناک می تواند برای فرآیند خلاقیت شما مفید باشد. سعی کنید بدترین ایده هایی را که می توانید به آن فکر کنید (ایده های غیرقانونی، غیرعملی یا گران قیمت) ارائه دهید.
سپس، سعی کنید آن ایده ها را تغییر دهید تا آنها را به ایده های بهتر تبدیل کنید. این فرآیند می تواند به شما کمک کند به روش های جدیدی به مشکل خود فکر کنید.[12]
سوال بپرس. طوفان فکری مستلزم آن است که در مورد هر جنبه ای از هر ایده سؤالات خاص و کلی بپرسید. سعی کنید سوالاتی بپرسید که تیم شما را وادار می کند تا گزینه های جایگزین را در نظر بگیرند، در مفروضات تجدید نظر کنند یا به رشته فکری فعلی خود ادامه دهند. سؤالات خود را باز بگذارید و به اعضای تیم خود فرصت کافی برای فکر کردن و پاسخ دادن بدهید.[13]
یک طرح تجاری ایجاد کنید. هنگامی که طوفان فکری خود را کامل کردید و چشم اندازی برای کسب و کار کوچک خود داشتید، آن را یادداشت کنید. این یک طرح کسب و کار خلاصه شده خواهد بود،
که صرفاً چارچوبی برای کسب و کار شما با اطلاعاتی که در حال حاضر دارید، به جای یک طرح تجاری کامل است. با توضیح یک جمله ای از ایده خود شروع کنید. چه کار می کنید و تاثیر این محصول یا خدمات چه خواهد بود؟ سپس با استفاده از اطلاعاتی که تاکنون در اختیار دارید، توضیح کوتاهی درباره این محصول یا خدمات بنویسید.
آنچه را که در مورد سازمان تجاری خود می دانید، مانند ساختار مدیریت، مدل توزیع و برنامه قیمت گذاری، بنویسید.
تعیین کنید که توسعه و تولید محصول شما چه هزینه ای ممکن است داشته باشد یا برای ارائه خدمات خود آماده شوید.
شامل تمام هزینه های احتمالی راه اندازی.
سپس، آنچه را که در مورد بازار میدانید، از رقبا و سهم بازار گرفته تا روندها و پایگاه مشتریان بالقوه، درج کنید.
شروع کنید. تنها راه برای دانستن اینکه آیا طرح تجاری شما جواب می دهد یا نه این است که آن را امتحان کنید.
شروع به درخواست از همکاران و افراد مرتبط خود کنید تا تیمی را برای تحقق ایده خود تشکیل دهند. شروع به برقراری ارتباط با افرادی در صنعتی کنید که می خواهید وارد آن شوید. راه هایی برای تامین مالی کسب و کار خود بیابید. مهمتر از همه، به طور مداوم ایده یا محصول خود را اصلاح کنید تا زمانی که آنقدر خوب باشد که به بازار عرضه شود.[18]